فاطمه الزهرا هجوم به خانه وحی زمینه گريه امونم و بُريدهمصطفی مقدم

گريه امونم و بُريده       اشكام رو گونه هام چكيده
پيش چشمون يه دختر  (مادري رو بزنن كي ديده 2)
جونم به رو لبم رسيده                 بار غم و دلم كشيده
طاقت مونده به دلاتون  (روضه اي كه مي خونم شديده2)
زدن زهرا رو بين كوچه ها از جفا
زدن تو صورت خـيرالنـسا اشقيا
زدن بي بي رو مُشتي بي حيا اي خدا
اي خدا(2)    (پس مُنتقِمِش كي مياد3)    کی میاد

بين كوچه داد و هَوار      كوچه جاي نفس نداره
ريختن به دور حيدر امّا   (علي مِثِ كوهي استواره2)
زهرا توي دود و غباره         ما بين در و ديواره
با ضربه وحشيونه اي  (اوني كه خوني مسماره2)
اوني كه تو اين ميونه شاهده دختره
اوني كه با ضربه لگد زده ابتره
اوني كه خاكيّه پاره شده چادره
اي خدا(2)    (پس مُنتقِمِش كي مياد3)    کی میاد

از بس اينا نامرد و پَستن    دستاي خدائي رو بستن
با يك هجوم وحشيونه  (پهلوي مادري و شيكستن2)
طفلِ شيش ماهِ فدا شد   دست از يه دامني جدا شد
تو ازدحامه بين كوچه   (مدينه بودش و كربلا شد2)
آتيش تا اومد در بیت ولا، ياد ما
اومد از آتيش زدن خيمه ها بعدها
زدن سر حسين و به نيزه ها كربلا
اي خدا(2)    (پس مُنتقِمِش كي مياد3)    کی میاد

مصطفی مقدم
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]