فاطمه الزهرا بستر زمزمه به سختی باز و بسته می شود چشم تر توسید محسن حسینی

ببین مادر نشستم در کنار بستر تو   به سختی باز و بسته می شود چشم تر تو
من و شمع وجودت    بسوزد تار و پودت
همه شب تا سحرگاه   من و روی کبودت
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره
*****
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم     کنار بسترت در ناله امن یجیبم
شوم مادر فدایت    کنم هر شب دعایت
برای راه رفتن         شود دستم عصایت
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره
*****
بدان با رفتنت از خانه، من را می کشی تو   چرا ره می روی و بر زمین پا می کشی تو
چو لاله پرپری تو    به قرآن کوثری تو
تمام هست بابا          جوان حیدری تو
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره

سید محسن حسینی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]