موضوع نامشخص - بدون دسته بندی ، حسین الشهید اربعین زمینه روز اربعین رسیده- - -

روز اربعین رسیده     زینب با قد خمیده
اومد باز به کربلای تو
ای وای بند اومد زبونم     دارم فاتحه میخونم
خیرات میکنم برای تو
نوحه خوندم پای نیزه تو سینه زدم
حلالم کن اگه من بی رقیّه اومدم
واویلا
بارون توی چشمای ترم     خاک قبر تو به سرم
تنها موندم همسفرم
حسین

سوغات از سفر آوردم   جسم تازیانه خوردم
دردم درده زخم زنجیره
روی قبرت آب میریزم     تشنه کشتنت عزیزم
گودال کی دادش یادم میره؟!
دعوایی بود سر غارته از پیکر تو
رو صورتم می بینی جای انگشتر تو
واویلا
بارون توی چشمای ترم     خاک قبر تو به سرم
تنها موندم همسفرم
حسین

میدید از رو نی علمدار    بردن زینب و به بازار
بردن کوچه یهودیها
وقتی که لبت ترک خورد     وقتی خواهرت کتک خورد
مونده رو تنم کبودی ها
دونه دونه همه دردامو عباس میدونه
خیلی قبره کوچیکش زینب و میسوزونه
واویلا
بارون توی چشمای ترم     خاک قبر تو به سرم
تنها موندم همسفرم
حسین

خیلی وقته از تو دورم    یاد روضه تنورم
یاد اون لبای خونینم
بین اون هم مصائب    وقتی رفتی دیر راهب
کم شد غصه های سنگینم
  یکجا دیدم سرتو شستن با آب و گلاب
یکجا دیدم لب تو خون شد تو بزم شراب
واویلا
بارون توی چشمای ترم     خاک قبر تو به سرم
تنها موندم همسفرم
حسین

وای از روضه های شام و   وای از مجلس حرام و
چوبی که منو عذاب میداد
می دید اشک زینبت رو   میزد خیزران لبت رو
طشت زر بوی شراب میداد
الشام الشام روی دستا زخم سلسله بود
اون که من رو میسوزوند خنده حرمله بود
واویلا
بارون توی چشمای ترم     خاک قبر تو به سرم
تنها موندم همسفرم
حسین

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]