غرق در گریه شد دیده ی پیغمبری من
مانده از کربلا پیکر خاکستری من 2
بر دل من نشست غربت عالمین
شب شده روز من با گریه بر حسین
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله
ای خدا روز و شب خیره به یک کاسه ی آبم
می زنم روی سر؛ به یاد فرزند ربابم 2
دیده ام ای خدا با دل پر عذاب
به زیر آفتاب، پیر شده رباب
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله
گیسوان سفید سوغات من از شهر شام است
بعد از آن فاجعه خنده به صورتم حرام است 2
برای جایزه اوباش شهر شام
هر کار کرده اند با هتک احترام
وای واویلا 2 وای ابی عبدالله