فاطمه الزهرا بستر زمینه مادرم تابوت نمی خواداحسان جاودان

حتي يه كم نه زياد     خواب به چشمام نمياد
اين چيه؟ اسما ببر        مادرم تابوت نميخواد
خوب ميشه حال مادرم   اينجوري كه نميمونه
دستم و باز ميگيره از        فدك مياره تا خونه
بير تابوت و از بين اين خونه اسما
دلم ميگه مادر با ما مي مونه اسما

 
مي دوني مشكلمو   خون نكن حاصلمو
مادرم خنده ي تو       ميزنه آتيش  دلمو
دلم چقد هراسونه                   دلشورمه براي تو
كاشكي اگه نيست چاره اي   من بميرم به جاي تو
دلم سه ماهه كه روز و شب نگرونه
مادر ببين چقد حسنت پريشونه

 
كارمه اشك و دعا             صبح و روزا و شبا
خوب ميشي مادر من  سر ميشه دردات به خدا
سر ميشه روزاي بلا    سامون ميگره خونمون
زخم شفا  گرفتتو      يه روز ميدي نشونمون
مياد دوباره ياس روزايي كه شكفتي
تو سفرمون مياد نونايي كه تو پختي

احسان جاودان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]