فاطمه الزهرا بستر بدون نغمه این روزها مدینه هوایش مکدّر استمجتبی صمدی

 این روزها مدینه هوایش مکدّر است
 یاس شکسته سینه گرفتار بستر است
درخانه عمر فاطمه چون شمع شعله سوز
بیرون خانه غربت وغم سهم حیدراست
گاهی که قبرحمزه پذیرای فاطمه است
خاک اُحد تجلی وادی محشر است
حیدر غریب و فاطمه مجروح؛ ای خدا
این بار غصه اجر کدامین پیمبر است
قلب علی جراحت بسیار خورده است
زخم زبان ز صدمه ی صد تیغ بدتر است
هر کس ز علت غم زهرا سوال کرد
گوئید شرح سرخی مسمارِ بر دَر است
بوی گلاب آید از آن درب سوخته
شاید از آن جوانه شش ماهه پرپر است
مادر ز پا فتاده و خانه فلج شده
شانه نخورده گیسوی دردانه دختر است
بهر شفای فاطمه با هم دعا کنید
زینب هنوز چشم امیدش به مادر است

مجتبي صمدي
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]