قاسم بن الحسن - - -- - -زبانحال حضرت قاسم(ع)- - -

مـن فـداي رويت ـ حلقـه هـاي مـويت
از حرم عمويت ـ سوي تو رو آورده قاسم
اي گـل خـزانــي ـ از چـه بـي نـشـانـي
در کجا نهاني ـ عمو ترا گـم کـرده قاسم
اي ماه کنعان حسن بگـو کجايي
گمان کنم به زير ابر نيزه هايي
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
* * * * * * * * * *
بـا تـو مـن بـگــويـم ـ بـاشـد آرزويـم
که تو را بجويم ـ اي گـل خشکيـده و زردم
به شبم سحر نيست ـ جلوه گر قمر نيست
از تو يک خبر نيست ـ دنبال تو کجا بگردم
تو يک عمو بگو که پيدايت کنم من
مـاه تماشـايي تماشـايت کنم من
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
* * * * * * * * * *
بـه کـنـارت اي مـاه ـ مـن رسـيـدم از راه
مي کشم ز دل آه ـ جانم ز غم رسيده بر لب
سـوي تـو دويـدم ـ چـون کـمـان خميـدم
چونکه من بديدم ـ ترا به زير سـم مـرکـب
اي يـار مـن بار دگر کن ياري من
اي واي من از اين امانت داري من
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
اي قاسمم اي قاسمم بگو کجايي
* * * * * * * * * *
سيد محسن حسيني
به اين سبک خوانده مي شود
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]